هنگامی که بنا به وصیت حضرت داوود سلیمان به تخت سلطنت تکیه زد و به پیامبری رسید سیزده سال بیش نداشت. به لطف خداوند سلیمان بر سلطنتی استوار و مملکتی
[244]
پهناور و مقامی ارجمند دست یافت.
(مشهور است، در این زمان برادر دیگر آبیشالوم که «ادونیا» نام داشت در زمان سلطنت سلیمان هواداران آبیشالوم را گرد خود فراخواند و شورش جدیدی را علیه سلیمان رهبری کرد، در این زمان نیز سلیمان ناچار به مبارزه شد و شورشیان و فتنه جویان را سرکوب کرد و برادرش ادونیا نیز در جریان این درگیری کشته شد).(1)
در ابتدای حکومت، سلیمان خود را از مردم مخفی کرد تا زمانی که خداوند اراده کرد که او از پس پرده غیبت ظهور نماید و علنا به دعوت خویش ادامه دهد.
سلیمان که حرفه ای نداشت، روزی به اصرار همسرش برای تهیه غذا به بازار رفت. اما از آنجا که نه شغلی داشت و نه پولی، دست خالی به منزل بازگشت، روز دوم نیز به بازار رفت و دست خالی برگشت. روز سوم موفق شد در کنار صیادی به دستیاری مشغول شود و در آخر روز دو ماهی به عنوان مُزد از مرد دریافت کند.
سلیمان هنگامی که به منزل بازگشت، شکم ماهیان را شکافت تا غذایی آماده کنند. در شکم یکی از ماهیان انگشتری پیدا کرد. هنگامی که سلیمان انگشتر را به دست کرد، پرندگان و باد و هرچه در اطرافش بود، در برابر او به سجده افتادند. سلیمان از همان جا تصمیم گرفت همسر خود و اقوامش را به شهر اصطخر ببرد و دعوتش را علنی کند.
بر نقش انگشتر سلیمان نوشته شده بود؛ «منزه است خداوندی که پریان را با کلمات خود به لجام کشید.»
در آن زمان مردم به جاه و جلال و ثروت پادشاهان فریفته شده بودند و بهتر بود که پیشوای این مردم در ظاهر نیز از همه تواناتر باشد. سپس سلیمان دعا کرد؛ خدایا به من قدرت و دولتی ببخش که هیچکس مانند آنرا نداشته باشد. خداوند نیز دعای او را مستجاب کرد و فرمان رسید که جن و پری و بادها و حیوانات نیز مانند مردم در اطاعت سلیمان باشند و نام بزرگ خداوند و زبان پرندگان و اسرار دانش ها به سلیمان آموخته شد و خداوند گفت؛ این بخشش ماست که هر اندازه بخواهی کمتر یا بیشتر از آن بهره مند می شود.
[245]
آری، خداوند دانش و اسرار بسیاری از علوم و فنون از جمله درک زبان پرندگان و حشرات را در اختیار سلیمان قرار داد.
خداوند نیروی باد را در اختیار او گذاشت تا سلیمان در امور زراعت و حمل و نقل دریایی و دیگر امور زندگی از آن استفاده کند. خداوند زبان حیوانات را به سلیمان آموخت و او قادر به درک صدای حیوانات شد و از این قدرت برای کسب اطلاعات صحیح و سریع استفاده می کرد.
خداوند برای سلیمان چشمه مس را به مدت سه شبانه روز همچون آب روان، جاری ساخت(1) و صنعت گران جن را در اختیار او نهاد تا در عمران و اصلاح امور از آنها استفاده کند.
«برای سلیمان باد را مسخر کردیم که صبح به قدر یک ماه و عصر به قدر یک ماه (بساطش را راه برد) و برای او چشم مس را جاری کردیم.»(2)
جنیان از مس، دیگ های بسیار بزرگ و قدح هایی مانند حوض می ساختند و برای استفاده سپاهیان نصب می کردند.
«جنیان برای او آنچه از قصرها و بناهای رفیع می خواست می ساختند و تمثالها و صورتها و کاسه ها مانند حوضهای بزرگ و دیگهای بزرگ که نصب کرده بودند و از شدت بزرگ بودن آنها را نمی توانستند حرکت دهند...»(3)
از امام صادق نقل شده؛
«تمثالهایی که خدا در قرآن(4) فرموده است جنیان برای حضرت می ساختند به شکل انسان نبود بلکه به شکل درخت و مثل آن بود.»(5)
عده ای از آنان که به فنون ساختمان آشنا بودند، در مدت کوتاهی بناهای عظیم و کاخهای باشکوه و برجها و پلهای بزرگی ساختند و ساختمانهای مهمی مانند «حاصور،
[246]
مجد، جازر، بیت حورون، بعله و تدمر» را به پایان رساندند و مخازن و سرباز خانه های مورد نیاز را بنا نمودند. در یکی از قصرهای سلیمان که از چوب و سنگهای گران قیمت ساخته و به جواهرات و تصاویر الوان آراسته شده بود، تختی جواهر نشان وجود داشت.